کاتب؛ فاجعه ‌نویسِ تاریخ ‌نگار و راویِ روزگارِ سیاهِ تبعیض

پنج شنبه هفته گذشته به میزبانی دانشگاه غرجستان برنامه‌ای تحت عنوان سمینار علمی علامه فیض‌محمد کاتب هزاره برگزار شد، این برنامه با استقبال کم نظیر اقشار مختلف از جمله دانشجویان، اساتید دانشگاه‌ها و شهروندان کابل روبه‌رو شد.

محور اصلی سخنرانان در این برنامه تبعیض سیستماتیک نظام‌های حکومتی افغانستان از دوره فعالیت کاتب تا به امروز بود، تبعیضی که کاتب در کتاب‌های سراج التواریخ  و آثار دیگرش با ظرافت خاص و بیان دقیق و گیرا به آن اشاره کرده است.

عباس عارفی، استاد دانشگاه  در این محفل با محوریت «کاتب و تبعیض قومی در افغانستان» به ایراد سخن پرداخت، به باور وی حکومت‌های افغانستان از زمان امیرعبدالرحمان تا به امروز با نهادینه کردن تبعیض قومی در تمامی عرصه‌ها سعی داشته است مردم را باورمند کنند که ما در وضعیت بحرانی قرار داریم، خلق این وضعیت توسط حکومت‌ها باعث شده است که اقلیت‌های قومی در افغانستان سرکوب شده و به حاشیه رانده شوند.

در این محفل هم‌چنین دکتر سید عسکر موسوی، در مورد «بازخوانی فیض‌محمد کاتب؛ از کاتب چه می‌دانیم؟» به ایراد سخن پرداخت، دکتر موسوی با ابراز نگرانی  از اینکه نسل جوان و تحصیل‌کرده فعلی افغانستان آشنایی درستی از کاتب و اندیشه‌های وی ندارند.

به گفته‌ی وی ما کاتب را نمی‌شناسیم، و آثار او را  درست نخوانده‌ایم، فهم ما از کاتب در چنبره قومی و معلومات ما بیش‌تر از این‌که کاتب در کجا به‌دنیا آمد، از کدام نقطه افغانستان است و چند جلد کتاب نوشته است خلاصه می شود این درحالی است که کاتب از منتقدین حکومت امانی بود از کسانی بود که نقشی محور در انقلاب مشروطه در افغانستان داشت.

قنبرعلی تابش، استاد دانشگاه و سخنران دیگر این محفل بود موضوع سخنرانی وی در مورد  «هنرِ پنهان‌نگاری کاتب در سراج التواریخ» بود او سراج التواریخ را یکی از شه‌کارهای مکتوب جهان خواند و از هنر پنهان‌نگاری کاتب در عصر هزاره‌سوزی و با نظارت دو سانسورچی گفت: «زمینه ایدئولوژیک متن سراج چی بوده است. از متن فهمیده می‌شود که امیر از چهار مفهوم ایدئولوژیکی برای سرکوب مخالفان نظامش استفاده کرده است. یک سلطنت، دو اسلامیت، سه ملیت و چهار قومیت است. در بار تلاش کرده مفاهیم سلطنت و اسلامیت و مفاهیم ملیت و قومیت را برای بقایش گره بزند. آقای تابش در ادامه سخنان این چهار مورد را با اشاره به نوشته‌های کاتب در سراج شرح بیش‌تر داد.»

دکتر محمدامین احمدی رییس دانشگاه ابن سینا در رابطه با «چارچوب نظری اِعمال حذف و تبعیض بر ضد ‌هزاره‌ها به روایت کاتب» صحبت نمود. او چهارچوب نظری حذف هزاره‌ها را به سه بخش تقیسم کرد. اول این‌که چگونه این فاجعه ممکن شد؟ و چه نظام توجیهی باعث خلق فاجعه شد؟ نقش دوم توضیح می‌دهد که چطور این حادثه اتفاق افتاد و نقش سوم چگونگی روایت این فاجعه توسط کاتب است. این تئوری در نقطه مقابل دو تئوری دیگری است که رییس‌جمهور فعلی افغانستان نیز پیش می‌برد.

تئوری اول، تشکیل حکومت مرکزی مقتدر بود که باعث شد نیروهای مرکز سرکوب شود. مقاومت نیروهای مرکز گریز در برابر حکومت مقتدر مرکزی باعث قتل‌عام صدهاهزار انسان اوزبیک، تاجیک و هزاره‌ی این کشور شد. تئوری دوم، اعمال حکومت توسط قدرت مطلقه باعث اعمال خشونت، سرکوب و قتل‌عام شد.

میزان و عمق فاجعه در برابر هزاره به پیمانه‌ی است که تئوری اول و تئوری دوم تببین نمی‌تواند. اگر هدف اساسی سرکوب نیروهای مرکزگریز بود، باید تمام نیروهای مرکزگریز به همان پیمانه سرکوب می‌شد که هزاره‌ها سرکوب شده بود؛ اما تفاوت وجود دارد. سرکوب هزاره‌ها قتل‌عام است و تصرف سرزمین است. دیگر نیروهای مرکزگریز زندانی و در نهایت مردانش کشته می‌شود.

منبع: اوگل