نگارنده: حیدر زوار امروز بعضی از رسانه های مجازی افغانستان و شخصیت های هزاره خبری درمورد یک “منشور” نشرکردند که ازنام هزاره ها به رسانه ها فرستاده شده وانگارهزاره های افغانستان قصد دارند کشورمستقلی برای خود داشته باشند. جدا ازاینکه…
گزارش
منشور هزارستان
منشور هزارستان منشور هزارستان، اساس فکری، فلسفی و تیوریک و سند راهبردی برای تاسیس کشور آزاد، آباد و قدرتمند هزارستان می باشد. منشور هزارستان تا هنگام تاسیس دای دولت هزارستان و ارکان آن به شمول دای پارلمان، حکومت ملی و…
آیا هزاره ها درصدد ایجاد یک کشورمستقل هستند؟!
جمهوری سکوت: بتاریخ ۱۱ ماه اپریل سال روان میلادی (۲۲ حمل ۱۴۰۰ هجری- خورشیدی) سندی به رسانه ما مواصلت نموده به نام «منشور هزارستان-منحیث یک کشور مستقل» که اولا در سایت پیشگامان جنبش استقلال هزارستان، انتشار یافته وطی ایمیلی از…
فدرالیسم مالی (Fiscal Federalism)
نویسنده: دکتر حسین یاسا فدرالیسم مالی یکی از ابعاد اساسی همه نظام های فدرالی و حتی نظامهای تک ساخت-غیر متمرکز به حساب میآید؛ اما قبل از آنکه به این بعد مهم فدرالیسم بپردازیم، بهتر خواهد بود اگر مروری کوتاهی به…
پژوهش: بیشترین بودجه جنگ نرم کشورهای خارجی درافغانستان نصیب کدام رسانه ها میشود؟!
طی ماه های اخیر رسانه ی هزاره ورلد درهمکاری با رسانه جمهوری سکوت، پژوهش مشترکی را درباره نقش رسانه های افغانستان درشعله ورساختن جنگ، حفظ بیطرفی و نقش آنها درنفرت پراکنی بین اقوام و درمورد منابع تمویل شان انجام داده…
قتلعام و نسلکشی مردم و زندانیان هزاره در مزار شریف توسط طالبان – بخش اول
در 25 می، طالبان وارد شهر مزار شدند و شروع به بستن مکاتب و ادارهها کردند و از مسجدها استفاده میکردند تا تکلیف قانون شریعت را اعلام کنند.
طالبان پس از کشتهشدن نیروهایشان در می1997 انتقامگیریهایی را علیه غیرنظامیان هزاره در مزارشریف شروع کردند که دست کم 83 نفر را در دو قریهای بیرون از شهرمزار قتلعام کردند. مطابق گزارش گزارشگر خاص، 53 نفر شیعه از باشندگان قریهای در قزلآباد کشته شدند و حدود بیست خانه آتش زده شدند. بزرگان قریه میگفتند: طالبان بعد از ظهر به قریه رسیدند و شروع به کوبیدن دروازههای خانههایشان کردند. آنان میپرسیدند که سلاح داریم.
دست یافتن به صلح پایدار یا توافق درون قومی؟
جنگ زرگری/ساختگی حکومت و طالبان: حامد کرزی با ابداع اصطلاح «برادرانناراضی» نخستین گام را برای ارتقای موقعیتسیاسی طالبان از یک گروه تروریستی و بنیادگرا به یک گروه مخالفسیاسی حکومت دموکراتیک ارتقا داد. ایدهی اعتباردهی به طالبان پس از به قدرت رسیدن اشرفغنی بیشتر و آشکارتر تقویت شد تا آنجا که جنگ میان دولت و طالبان، تبدیل به برنامهای در جهت تطبیق سیاست حذفی به منظور احیای ارتش قومی شد. به طور نمونه، جنرالهایی که از نظر تباری پشتون نبودند، به فرمان اشرفغنی به بازنشستهگی سوق دادهشدند، و برخی جنرالان جوان و آیندهدار هزاره و تاجیک به شکل مرموزی در میدان جنگ کشته شدند. دهها هزار سرباز غیرپشتون در تبانی میان طالبان و سربازان نفوذی قومی در ولایتهای ناامن جنوبی به کام مرگ رفتند. هزاران طالب قاتل بدون محاکمه و پاسخگویی در برابر جنایتهای ضدانسانی که علیه شهروندان افغانستان مرتکب شده بودند، در نخستین روزهای حکومت غنی از زندانهای بگرام و پلچرخی رها شدند تا دوباره به میدان جنگ علیه مردم افغانستان برگردند. بدین ترتیب، دوام سیاستهای انحصارگرایانه و تمامیتخواهانهی اشرف غنی در تمام زمینهها، پیآیندهای ذیل را در جهت تضعیف حکومت و تقویت جایگاه سیاسی و نظامی گروه طالبان در نزد جهانیان بهنمایش گذاشت:
جنبشروشنایی
جنبشروشنایی با این پرسش شروع شد که چرا مسیر برق پنجصد کیلووالت ترکمنستان طبق نقشهی شرکت فیشنر از بامیان- میدانوردک به سالنگ تغییر داده شد. گفتمان برق و فرق مردم را به جادهها کشاند و جنبشروشنایی را به وجود آورد. این جنبش توانست با روان اجتماعی هزارهها ارتباط بگیرد و موج عظیمی از مردم را به خیابان بیاورد. مردمیکه سابقهی درازی در مبارزات اجتماعی و سیاسی داشتند و باتوجه به تجربههای تاریخی و گفتمانهای آرمانگرایانهی عدالتخواهی مردمی، تجربهی تبعیض که تجربهی پردردی برای هزارهها است، چنان نیکو شکل گرفت که هر هزارهای حاضر شد جان بدهد، تا تبعیضسیستماتیک بر نسلهای پس از آنان ادامه نیابد.
فقدان هویت ملّی در افغانستان
در کشور چندقومیِ افغانستان، علیرغم پیوستگیهای کلان تاریخی، این عنصر در فرایند پرورش محیط انسانی ـ جغرافیایی خود نتوانسته است منبع مطمئن همسویهگری، انسجام و آفرینش روح سازنده و پویای ملّی در میان ساکنان افغانستان باشد. جداافتادگی و بیگانگیِ روح و رفتار ملّی که اکنون در این سرزمین گسترده شده است، ناشی از فقدان درک روشن و اعتماد لازم، از علایق و نمادهای برجسته و پیوستهگر مشترکات تاریخی است.
سالها سیاست حذف؛ حق با سکوت نیست!
روح الله نیکپا نامِ پر افتخار رسانه ای در کشور بود. پس از کسب افتخار شور و هیجان مردمِ ما در بزرگ شهرها بیش از حد بود. او از کوچه های گِلی غرب کابل بلند شد و برای کشور جنگ زده افتخار آورد. کابل آن روز ویرانه بود. دیوارهایش زخمی، مردم اش فقیر و کوچه هایش پر از درد و اندوه. نیکپا از غرب کابل به پکن رفته بود. از میانِ تباری که همواره محکوم بود، محکوم ابدی. در تاریخ بارها قتل عام شده بود، به جرم مذهب و تبار. هزارهی یک پیسه ای در پکن خوش درخشید و نخستین مدال المپیکی را به نام اش ضرب زد. آن هم از کشوری جنگ زده و فقیر. او امر محالی را ممکن کرد و مردمِ دنیا را شگفت زده کرد. قصهی روح الله همین بود.