نخستین دخترهزاره چگونه به بلندترین درجه علمی دکترا (PhD) رسید؟

اسحاق محمدی

کودکی و نوجوانی:

بانو زیب‌النساء در ۲۴ ماه حوت سال ۱۳۲۰هجری‌شمسی در یک خانواده‌ی روشن‌فکر درشهر کویته مستعمره‌ی هند برتانوی (پاکستان فعلی) دیده به‌ جهان گشود. او فرزند تورن (کپتن) سلطان‌علی یکی از چهره‌های سرشناس هزاره‌های کویته است. دکتر النساء در دوران کودکی، زبان‌های فارسی، اردو و انگلیسی را نزد پدرش آموخت. پدر او از معدود کسانی بود که دخترش را برخلاف سنت‌های حاکم در جامعه‌ی کویته به مکتب فرستاد. او تحصیلات متوسطه‌اش را در سال ۱۳۳۲ در لیسه عالی «سنت تریزا» به پایان رساند. دکتر النساء همراه با فاطمه‌چنگیزی یکی دوستان خانوادگی‌اش در سال ۱۳۳۹، هنگامی که می‌خواستند وارد دانشگاه شوند، برخی ملایان افراطی که در آن‌زمان حضور زنان را در نهادهای آموزشی و در اجتماع خلاف شرع می‌دانستند به خانواده‌های آنان هشدار داده بودند که اگر دختران‌شان را به دانشگاه بفرستند، آنان و خانواده‌های شان در اجتماع منزوی گردیده و از تمام روابط‌‌ اجتماعی محروم خواهند شد. اما کپتن سلطان‌علی و مارشال شربت‌علی چنگیزی (برادر فاطمه چنگیزی) با حمایت جدی از آنان در برابر این سنت‌های ناپسند جامعه ایستادگی کردند و این دوشیزه‌گان رابه دانشگاه فرستادند. آنان نیز با پشت‌کار و سخت‌کوشی به تحصیلات شان ادامه دادند. هر دو بانو در فراگیری علم و دانش و دست‌آوردهای مسلکی جایگاه ممتازی را کسب نمودند. یکی از ویژگی‌های بانو النساء این است که وی در تمام دوره‌های تحصیلی از جمله‌ی دانش‌آموزان ممتاز بود. نکته مهم دیگر این است که دکتر زیب‌النساء نخستین دختر‌هزاره است که در یک جامعه به شدت سنتی و مذهبی که حتی حضور زنان در اجتماع شرم و ننگ دانسته می‌شد‌، دکترا گرفت.

تحصیلات عالی:

ادامه تحصیلات:

بانو النساء به‌دلیل عشق وعلاقه فراوان که به‌تحصیل داشت، توقف نکرد و برای به‌دست آوردن درجه دکترا دست به کار شد. سرانجام تلاش‌های او نتیجه داد و با دریافت بورسیه تحصیلی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹ وارد این دانشگاه شد. دانشگاه تهران در آن زمان یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌ها در سطح کشورهای آسیایی بود. بانو النساء پس از سپری کردن شش سال‌تحصیل در این دانشگاه سرانجام مدرک دکترای خویش را در رشته «ادبیات فارسی» درسال ۱۳۵۵به‌دست آورد. پایان‌نامه وی شامل سه ونیم هزار صفحه است. سه جلد آن به عنوان « تذکره مجمع‌النفایس سراج‌الدین علی‌خان آرزو» می‌باشد و طبع نخست آن از سوی مرکز تحقیقات ایران و پاکستان در اسلام آباد چاپ شده است.

ازدواج:

بانو النساء با علی‌خان، یکی از روزنامه‌نگاران ایرانی ازدواج کرده است که حاصل ازدواج ‌شان یک پسر به نام «نوید چنگیزی» می‌باشد؛ به گفته دکترالنساء، خصلت وعادات پسرش شبه چنگیزخان (شهنشاه مغول) است، یعنی همان طور طبع گرم دارد.

تدریس:

بانو النساء پس از پایان دوره تحصیلی دکترایش فرصت یافت تا در دانشگاه تهران تدریس کند. او با موفقیت به عنوان استاد در سال ۱۳۷۱ دراین دانشگاه به تدریس آغاز کرد. وی پس از زمان اندک با درخشش عالی در بخش تدریس، در سال ۱۳۷۴به‌عنوان رئیس بخش زبان اردو، در دانشگاه تهران برگزیده شد. این کار در واقع برای مردم هزاره یک افتخار بزرگ بود. زیرا رییس شدن یک غیر ایرانی تبار در بخش‌های آموزشی آن هم در دانشگاه‌های ایران پیشینه ندارد.

اثرها:

از بانو النساء تاکنون ده‌ها مقاله علمی در نشریه‌های مختلف چاپ شده است و در عین‌حال کتاب‌های ذیل نیز شامل اثرهای چاپ شده او می‌باشد.

اثرهای چاپ ناشده:

جوایز:

نا گفته نباید گذاشت، در بخش آثار علمی در میان زنان از جامعه هزاره، چه کسانی که در افغانستان، ایران، پاکستان و یا در سراسر جهان زندگی می‌کنند، به ندرت می توان مانند دکتر زیب النساء را یافت. این یک واقعیت است، نباید از آن چشم‌پوشی کرد. پس لازم است به جایگاه علمی همچو زنان الگو و احترام گذاشته شود.

جامعه دانشگاهی به جایگاه علمی دکتر زیب النساء معترف است و از تلاش‌های علمی و پژوهشی وی قدردانی می‌کند. اما جای بسیار تأسف، در این‌جا است که در بین هزاره‌ها به ویژه زادگاه‌اش در شهر کویته پاکستان و در میان قوم خودش هنوزهم وی ناآشنا است. مطمیناً یکی از دلایل اصلی این موضوع، «نابرابری‌های جنسیتی» است. در حالی که این پدیده بیش از یک قرن است از کشورهای پیشرفته برچیده است. یقیناً اگردرجایگاه علمی این بانو یک مرد قرار می داشت، هزاره‌های کویته وی را به دیده قدر نگاه می کردند و درستایش او سرودهای بلند و بالایی سر می‌دادند. اما از آن‌جا که زیب النساء یک بانو است، به جایگاه علمی او کسی توجه چندانی نکرده است و به وی هنوز هم به عنوان جنس دوم می بینند. به باور نویسنده هنوز هم دیرنشده است، مردم هزاره با توجه به محرومیت‌ها و ستم‌های که در درازای تاریخ کشیده اند باید دانش آموخته‌گان، دانشوران و دانشمندان‌شان را بشناسند و از دانش و خرد آنان بهره ببرند، به ویژه به جایگاه علمی زنان دانشور، مبارزات و دستاوردهای آنان احترام بگذارند. تا آنان برای نسل نو به عنوان الگو معرفی شوند. نکته مهم دیگر این است که تلاش شود تا در قسمت چاپ و انتشار نوشته‌ها وکتاب های این بانوی دانشمند گام‌های عملی برداشته شود. قابل یادآوری است که دو کتاب وی از سوی اکادمی هزارگی منتشر شده است که قابل تحسین است. همچنین این آکادمی یک مدال ساخته شده از طلای خالص را نیز به وی اعطا کرده است که جامعه هزاره از آن قدردانی می‌کند. اما این کارها بسنده نیست. خوشبختانه در حال حاضر دو اکادمی که در رهبری هزاره‌ها قرار دارند در کویته فعالیت می‌کنند. این اکادمی‌ها مسوولیت دارند تا در قسمت چاپ نوشته‌های این بانو دست به کار شوند. تلویزیون‌های هزاره‌ها به ویژه تلویزیون میچید باید مستندهای از جایگاه علمی و کارکردهای دکتر زیب النساء تهیه کنند تا نسل نو، پیشگامان علمی جامعه هزاره را بشناسند و آنان را در زندگی شان الگو قرار دهند.

منبع: اوگل