خطای مکرر استاد سرور دانش معاون اشرف غنی احمدزی
نویسنده: استاد محمد امین جوادی
انتظار میرفت استاد دانش باتوجه به تخصص شان در علم حقوق گروهی از حقوقدانان را گرد آورده و دوسیه نسلکشی هزارهها را در نهادهای حقوقی بینالمللی دنبال کند اما ظاهرا طعم شیرین معاونت هنوز از کام شان نرفته و بازهم با اعلان تاسیس حزب سیاسی به دنبال ورود به سیاست کشور است. اما چند نکته:
۱. حضور استاد دانش در معاونت ریاست جمهوری برای جامعه هزاره یک فاجعه بود. ایشان در هفت سال حضور به جای نگاه به منافع ملی و مردم هزاره در افغانستان به ابروی اشرف غنی نگریست و چشم را بر افساد، انحصار و استبداد تیم فاشیست ارگ بست و نقش توجیهگر را بازی کرد.
ایستادن در برابر جنبش تبسم و جنبش روشنایی، سکوت در برابر لشکرکشی غنی به بهسود و کمک به غنی در تدوین قانونهای علفچر و سهمیهبندی کانکور از بزرگترین خیانتهای استاد دانش علیه منافع کشور و جامعه هزاره است.
۲. گذشته از موضوعات تکراری که در بیانیه حزب جدید آمده است به موضوع نظام فدرالی و مشروعیت جنگ مسلحانه علیه طالبان اشاره شده است. اما ایشان در مقام معاونت ریاست جمهوری همواره از مخالفان جدی نظام فدرالی بود. بیانیه تازه شان در برابر رفتار گذشته، یادآور قسم حضرت عباس و دم خروس است و بیشتر به ابنالوقتی میماند تا باور به نظام فدرالی به عنوان یک راه حل دایمی. سخن گفتن ایشان از نبرد مسلحانه را هم باید یکی از نشانههای آخرالزمان تلقی کرد. در زمان معاونت ایشان غنی برای سرکوب تنها پتانسیل نبرد مسلحانه در هزارهجات لشکر کشید و ایشان با سکوت آن را تایید کرد.
۳. هزارهها تجربه تلخ حزبسازی را هم در دوران جهاد و هم بیست سال گذشته و تاثیر منفی آن بر سرنوشت مردم را از یاد نبردهاند. ائتلاف هشتگانه، وحدت چهارپاره و حرکت ششپارچه تلخترین خاطرههای جمعی هزارهها را رقم زدند. برعکس تنها در دوره حزب وحدت اسلامی به رهبری شهید مزاری، نهضت عدالتخواهی نضج یافت و در ذهن و ضمیر مردم ریشه دواند. استاد دانش در مقام معاونت این فرصت را داشت که نیروهای متکثر سیاسی را حول محور واحد گرد آورد اما تمام هفت سال را در رقابت با حزب سیاسی سپری کرد که از آدرس آن به معاونت ریاست جمهوری رسیده بود.
۴. اکنون که تمام انرژی و انگیزه دیاسپورای هزاره در خارج از کشور معطوف به موضوع توقف نسلکشی هزارهها و بهرسمیتشناسی آن در سطح بینالملل است، خبر تاسیس حزب آقای دانش همانند بانک خروس بیمحل است که به انحراف افکار عمومی از این مهم کمک خواهد کرد.
متاسفانه دیری است که فضای سیاسی افغانستان از اخلاق و وجدان اخلاقی تهی شده است. اگر شمهای پاییندی به اخلاق انسانی وجود میداشت، بسیاری باید دست از سیاست میشستند و عطایش را به لقایش میبخشیدند